قم نيوز : شهر کتاب قم در ادامه برگزاری سلسله نشستهای ادبی و فرهنگی خود این هفته میزبان محمد علی بهمنی بود.
به گزارش قم نیوز، شهر کتاب قم در ادامه برگزاری سلسله نشستهای ادبی و فرهنگی خود این هفته میزبان محمد علی بهمنی بود، در این نشست ادبی که با حضور گسترده علاقمندان به شعر و ادب برگزار شد سید حمید برقعی و سید جواد شرافت وجمعی از شاعران جوان استان قم نیز حضور داشتند.
صحبت از غزل و ترانه معاصر که میشود نمیتوان نام محمد علی بهمنی را نشنیده گرفت، شاعر نام آشنای معاصر که با اشعاری همچون «اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است»، «با همه بی سر و سامانیام»، «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» و «دهاتی» در بین مردم شناخته شده است.
شاعر و غزلسرای ایرانی متولد ۱۳۲۱ که بسیاری غزلهای او وامدار سبک و سیاق نیما یوشیج میدانند، ید طولایی در ترانه هم داشته و آثار بسیار به یاد ماندنی موسیقی ایرانی با ترانههای وی در خاطرهها ماندگار شده است.
بهمنی که با شعر خوانیهای بی نظیرش فضایی سرشار از رنگ زلالی شعر را برای شهر کتاب قم به ارمغان آورده بود تأثیر فریدون مشیری را در تولد خوی شاعرانهاش بی بدیل دانسته و اعتقاد دارد: الفبای شعر و فهم شاعر بودن را ازهمان دوران کودکی ازفریدون مشیری آموختم، در واقع مشیری بود که به من فهماند که میتوانم شعر بگویم و من شعر را بعد از مشیری درک کردم و هنوز دستی از محبت که بر سر من کشیده بود را به یاد دارم و این حسی بوده است که هیچگاه دیگر تجربه نکردهام.
تربیت فریدونی او که نخستین شعرش در سال ۱۳۳۰ یعنی زمانی که تنها ۹ سال داشت با تلاش فریدون مشیری به چاپ رسید خود را وام دار این شاعر بزرگ دانسته و میگوید: از همان زمان کودکی با توصیههای مشیری به شعر روی آوردم، وی معتقد بود که برای شعر گفتن باید به کسی که خیلی دوستش داری فکر کنی و آن وقت است که میتوانی شعر بنویسی و من اولین شعرم را در ۹ سالگی با تأثیر فریدون مشیری و توجه به توصیه های اوسرودم.
غزل سرای معاصر با اشاره به هنر برجسته حسین منزوی از دوستیهای نزدیکش با وی گفت و افزود: منزوی کسی است که به شعر خدمت بزرگی کرد و در عرصه ادبیات فارسی تا همیشه ماندگار میماند.
دقت موسیقایی آثار محمد علی بهمنی بسیار برجسته است و در دستگاههای مختلف به زیبایی مینشیند، همین امر سبب شده است که بسیاری از خوانندگان بزرگ و برجسته کشور ترانه و غزلهای وی را انتخاب کرده، در قالب موسیقی بدان جان بخشیده و به عنوان خوراک غنی موسیقی به مردم ارائه دهند.
ترانه یا شعر؟ بهمنی که به نظر میرسد شعر و غزل را از درجه اعتبار بالاتری برخوردار میداند میگوید: ترانه با شعر نسبت نزدیک مانند دو برادر یا خواهر دارند اما تفاوت شعر و ترانه در این است که شعر در هر صورت برای هر شاعری مخاطبهای خاصی را به ارمغان میآورد که شعر شاعر را دوست دارند و آن را دریافت میکنند ترانه اما دقیقاً برعکس این جریان است یعنی مخاطب خاص دارد اما مخاطبهای ناگزیرش خیلی بیشتر است و به همین دلیل باید در قالب موسیقایی عرضه شود که مخاطب خود را پیدا کند.
وی با انتقاد به برخی از شیوههای نوین موسیقایی، تاکید کرد: ترانهها امروز بعضاً تنها به شیوههای خاصی ارائه میشود که فقط شنیده شود که میتوان به بسیاری از آنها ایراد وارد کرد که به ترانه هم لطمه میزنند.
بهمنی خواننده شعر را به نوعی همه کاره تلقی کرد و گفت: در شعر خود شنونده حاکمیت دارد و بر مبنای فهم خود آن را برداشت میکند اما در ترانه باید فهم آهنگساز و خواننده ترانه را دخیل کند، در ترانه باید فرد لحن خواننده را بشناسد که بتواند آن را درک کند.
شاعر معاصر ایرانی معتقد است که باید هر شکل هنر اخلاقی که با آن بزرگ شدیم را رعایت کنیم، وی میگوید: ترانه باید ذوق مردمی بیشتری داشته باشد اما شعر باید شایستگی بیشتری داشته باشد، ترانه سرا باید هنگامی که کارش خوانده میشود خودش در روند اجرای کار دخیل باشد و اجازه هیچ گونه اشتباهی در خوانش ترانه را ندهد.
صداقت شاعرانه رمز ماندگاری شعر بهمنی که صداقت در اشعار را یکی از مهمترین عناصر برآمدن شعر از دل و لاجرم نشستن آن بردل میداند معتقد است: اصولاً شاعر به معنای خلق کننده شعر وجود ندارد، همه ما کاتب شعر هستیم و هر آنچه که خود شعر در ما متبادر میکند به رشته تحریر در میآوریم.
غزل سرای ایران جوششی بودن شعررا عنصر ماندگار بودن و شاخص شدن آن دانسته و تاکید کرد: بارها شده است که شاعران از شیوههای چپ چین و با چیدن قافیه به دنبال خلق شعر هستند که اتفاقاً موفق هم میشوند اما این آثار هیچ وقت اثاری که در طول زمان و در یادها حفظ میشوند نخواهند بود و در گذر زمان از یاد میروند.
وی اشعار مولانا را از جمله اشعار جوششی ماندگار دانست که بعد از قرنها هنوز هم برای مردم دلنشین هستند، افزود: شعری که از دورن شاعر بجوشد و شاعر تنها کاتب آن باشد سبب میشود که حتی اصوات بی معنی و اواهایی که مولوی در آثار خود به کار بردهاست برای مخاطب زیبا و ماندگار باشد، اصواتی که شاید امروز یک شاعر از به کار بردن آن ترس داشته باشد.
بهمنی شعر خود را در وصف امام رضا یکی از همین اشعاری دانست که از دل برآمده و او تنها کاتب آن بوده است، به گفته وی وقتی که بعد از ۶۳ سال برای اولین بار به زیارت ضامن آهو مشرف شده بود غزلی از جان و دلش برآمده است که بر دل هر کسی مینشیند، غزلی که وقتی که با چشمهای اشک بارش آن را زمزمه میکند و از خاطره اولین بار چشم گشودن به ضریح امام رضا که میگوید نمیتوان به صداقت شعرش ذرهای حتی شک کرد.
شرمندهام که همت آهو نداشت شصت و سه سال راه به این سو نداشتم اقرار میکنم که من – اینهای و هوی گنگ- ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم جسمی معطر از نفسی گاه داشتم روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم فانوس بخت گمشدگان همیشهام حتی برای دیدن خود سو نداشتم وایا به من که با همهی هم زبانیام در خانواده نیز دعاگو نداشتم شعرم صراحتیست دلآزار، راستش راهی به این زمانهی نه تو نداشتم نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است باور نمیکنید که کندو نداشتم؟! میشد که بندگی کنم و زندگی کنم اما من اعتقاد به تابو نداشتم آقا شما که از همهکس باخبرترید من جز سری نهاده به زانو نداشتم خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟ دیگر سؤال دیگری از او نداشتم
شعرخوانی شاعران جوان قمی در مقابل محمدعلی بهمنی، اشکهای صادقانه بهمنی از یادآوری زیارت امام رضا (ع) و برگزاری مراسم امضای کتاب، حال و هوای خاصی به شهر کتاب قم بخشیده بود، حال و هوایی که جوانان بسیاری را به شهر کتاب قم کشانده بود.